جنبه رو حال کردی؟؟

پناهگاه امن دل

هيچكس همراه نيست؛ تنهاي اول


ِ.:DЭᔕinG:. | .:ЭMᗩịL:.| .:PᖇofịlЭ:. | .:HoMЭ:.





آنقدر بغض هایم را خورده ام ....
که خدا هم باورش شده که چیزی نیست....


همین!
آهسته بروید..
آهسته بیایید..
اینجا وجدان ها همه خوابند....


گرچه آب رفته باز آمد به رود...
ماهی بیچاره اما مرده بود....


اندر این شهر بسی افسرده ام..
خنجر از دست رفیقان خورده ام..
دل به یاد دوستان خوش کرده ام...
هیچ نپرسند زنده ام یا مرده ام....


این روزای سخت که تموم شه میزنم رو شونه های خدا و میگم:
" جنبه رو حال کردی؟؟!! "





برچسب‌ها: <-TagName->
| چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:,| 10:55|مهرسا|